117
۱ - النوبة الاولى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
الم (۱) سرّ خداوند است در قرآن.
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ (۲) این آیتهاى این نامه راست و درست است.
هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ (۳) حکمت راست حکم راه نمونى است و بخشایشى نیکوکاران را.
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ ایشان که نماز بپاى میدارند وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ و زکاة میدهند وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (۴) و ایشان بروز رستاخیز بىگماناند.
أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ ایشان آنند که بر راست راهىاند از راه نمونى خداوند خویش وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵) و ایشانند که بر پیروزى جاویدى بمانند.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی و از مردمان کس است که میخرد لَهْوَ الْحَدِیثِ نابکار و بازى سخن و سخن سست تهى لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ تا گمراه میگردد و میگرداند از راه خداى بنادانى وَ یَتَّخِذَها هُزُواً و راه خداى را بافسوس مىفراگیرد و مىفرادارد أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ (۶) ایشان آنند که ایشان را است عذابى خوارکننده.
وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا و آن گه که مىبروخوانند سخنان ما، وَلَّى مُسْتَکْبِراً برگردد گردنکش کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها هم چنان که نشنید آن را کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً چنان که در دو گوش وى گویى که گرانى است، فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ (۷) بشارت ده او را بعذابى دردنماى.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ایشان که بگرویدند و کارهاى نیک کردند لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ (۸) ایشانراست بهشتهاى با ناز.
خالِدِینَ فِیها و ایشان جاویدان در آن وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا این وعده خداست براستى وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۹) و اوست تواناى دانا.
خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ بیافرید آسمانها بىستون تَرَوْنَها آنکه مىبینید وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ و درافکند در زمین کوههاى بلند أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ تا بنجنباند شما را وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ و در زمین باز پراکند از هر جانورى وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً و فرو فرستادیم از آسمان آبى فَأَنْبَتْنا فِیها تا برویانیدیم در زمین مِنْ کُلِّ زَوْجٍ از هر جفتى کَرِیمٍ نیکو آزاده آسان یافت.
هذا خَلْقُ اللَّهِ اینچه مىبینید آفریده اللَّه است فَأَرُونِی پس با من نمائید ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ که آن چه چیزاند که ایشان آفریدند که فرود از اواند بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۱۱) که کافران در گمراهى آشکارااند.
وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ لقمان را حکمت دادیم أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ آزادى کن اللَّه را وَ مَنْ یَشْکُرْ و هر که آزادى کند خداى را و نیکویى ازو بیند فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ آن خود را کند و تن خود را سود مىکند، وَ مَنْ کَفَرَ و هر که ناسپاسى کند نیکویى نه ازو بیند فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ (۱۲) اللَّه از همه بىنیاز است ستوده.
وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ لقمان گفت پسر خویش را، وَ هُوَ یَعِظُهُ و او پند میداد او را یا بُنَیَّ اى پسرک من لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ انباز مگیر با اللَّه إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (۱۳) که انباز گرفتن با او بیدادى است بزرگ.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ وصیت کردیم مردم را بنیکویى کردن با پدر و مادر حَمَلَتْهُ أُمُّهُ برداشت مادر او را در شکم وَهْناً عَلى وَهْنٍ سستى بر سستى وَ فِصالُهُ فِی عامَیْنِ و شیردادن او با بازکردن از شیر در دو سال أَنِ اشْکُرْ لِی که آزادى کن مرا، وَ لِوالِدَیْکَ و دو زاینده خود را إِلَیَّ الْمَصِیرُ (۱۴) بازآمد با منست.
وَ إِنْ جاهَداکَ و اگر باکوشد با تو پدر و مادر تو عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی بر آن که انباز گیر با من ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ چیزى که تو آن را مىندانى فَلا تُطِعْهُما نگر فرمان ایشان نبرى وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً و با ایشان مىزى و جهان میدار درین جهان باندام و بچم در کارهاى این جهانى. وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنابَ إِلَیَّ و بر پى راه آن مرد رو که او را روى با من است ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ آن گه بازگشت شما با من است فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۱۵) آگاه کنم شما را به پاداش از آن چیز که میکردید.
یا بُنَیَّ اى پسرک من إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ اگر نیکیها همسنگ یک دانه خردل بود فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ و آن خردل دانه در سنگ خاره بود أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یا در آسمانها یا در زمین یَأْتِ بِهَا اللَّهُ اللَّه آن را آرد إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (۱۶) که اللَّه باریکدان است دوربین از نهان آگاه.
یا بُنَیَّ اى پسرک من أَقِمِ الصَّلاةَ نماز بپاى دار وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ و بنیکوکارى فرماى وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ و از ناپسند باز زن و از کار زشت داشته وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ و شکیبایى کن بر آن رنج که بتو رسد إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (۱۷) که آن از استوارى کارها است و درستى نشانهاى آن.
وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ یک سو روى بیکسو مبر از مردمان بگردن کشى وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً و در زمین بخود کامهاى مرو إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ که اللَّه دوست ندارد کُلَّ مُخْتالٍ ازین هر خرامندهاى خرامان، فَخُورٍ (۱۸) لافزنى خویشتنستایى.
وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ و در رفتن خویش بچم باش وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ و آواز خود فرود آر إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ (۱۹) که زشتتر آوازها آواز خران است.