شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۹ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۱۱- سورة هود - مکیة )
119

۹ - النوبة الاولى

قوله تعالى: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانى است، لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ او را که از عذاب آن جهانى ترسان است، ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ آن روز روزى است که آن را مردمان فراهم خواهند آورد، وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (۱۰۳) و آن روز روزى است که داور و داده و دادخواه حاضر.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ با پس نمیداریم آن روز را، إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (۱۰۴) مگر هنگامى شمرده را.
یَوْمَ یَأْتِ آن روز آید، لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ سخن نگوید هیچ کس مگر بدستورى اللَّه، فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ (۱۰۵) از ایشان بود بد بخت و از ایشان بود نیکبخت
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا امّا ایشان که بد بخت آیند، فَفِی النَّارِ ایشان در آتش‏اند. لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ (۱۰۶) ایشان را در آن ناله‏اى زار و خروشى سخت‏
خالِدِینَ فِیها ایشان‏اند جاویدان در آن، ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ همیشه تا آسمانها و زمینها برپایست، إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ مگر آنچه خداوند تو خواست إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ (۱۰۷) خداوند تو همه آن کند که خود خواهد.
وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا و امّا ایشان که نیکبخت آیند، فَفِی الْجَنَّةِ در بهشت‏اند ایشان خالِدِینَ فِیها جاویدان در آن، ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ همیشه تا آسمان بود و زمین، إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ مگر آنچه خداوند تو خواست، عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ (۱۰۸) عطاى اوست و بخشیدنى هرگز نه بریدنى.
فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ نگر که در گمان نباشى، مِمَّا یَعْبُدُ هؤُلاءِ از اینچه ایشان مى‏پرستند، ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ نمى‏پرستند مگر هم چنان که پدران ایشان مى‏پرستیدند پیش فا وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ و ما بایشان خواهیم سپرد بهره ایشان، غَیْرَ مَنْقُوصٍ (۱۰۹) بهره‏اى ناکاسته.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ موسى را دین دادیم و نامه تورات، فَاخْتُلِفَ فِیهِ در آن دو گروه گشتند، وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ و اگر نه سخنى پیش شده بودید از خداوند تو لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ میان ایشان کار برگزارد آمدید وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (۱۱۰) و مشرکان در گمان مى‏باشند از کار گمانى دل شورنده.
وَ إِنَّ کُلًّا و نیست هیچ کس از همه لَمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ مگر بایشان خواهد سپرد کردارهاى ایشان خداوند تو إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (۱۱۱) که او بآنچه ایشان میکنند دانا است و از آن آگاه.
فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ مى‏پاى و یکسان مى‏باش بر راستى و درستى چنان که فرمودند ترا، وَ مَنْ تابَ مَعَکَ و هر کس را که با مسلمانى آمد با تو، وَ لا تَطْغَوْا و نافرمان و اندازه در گذراننده مبید إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۱۱۱) که او بآنچه شما میکنید بینا و داناست.
وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا و با ستم کاران مچسبید»
و مگرائید فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ که آتش بشما رسد با ایشان وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ و نه شما را یار بود فرود از اللَّه، ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (۱۱۳) و نه آنکه شما را یارى دهند.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ بپاى‏دار نماز برد و گوشه روز، وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ و دو نماز شب فراهم نزدیک شام و خفتن، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ که کارهاى نیکو ناپیدا کند و ببرد کارهاى زشت، ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرِینَ (۱۱۴) این فرمان و این وعد یادگارى است یاد دار آن را.
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ (۱۱۵) و شکیبایى کن که اللَّه ضایع نکند مزد نیکوکاران.
فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ چرا نبود از گروهان که پیش از شما بودند، أُولُوا بَقِیَّةٍ هشیاران و زیرکان و دانایان، یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ که باز زدند از تباهى کردن در زمین، إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ مگر اندکى که بودند از آنکه ما رهانیدیم وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِیهِ و بیدادگران را بر پى فراخ جهانى و فراخ توانى و توانگرى کردند تا بر پى آن ایستادند، وَ کانُوا مُجْرِمِینَ (۱۱۶) بدان بودند و در عذاب جرم ایشان را بود.
وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ و خداوند تو هرگز آن را نبود و نخواست شهرهایى را که هلاک کرد که آن را ببیداد هلاک کند، وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ (۱۱۷) و اهل آن شهرها نیک فعل و نیکوکار و بصلاح.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ و اگر خداوند تو خواستید لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً مردمان را همه یک دین و یک دل و یک راه کردید وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ (۱۱۸) و همیشه جدا جدا خواهند بود.
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ مگر ایشان که اللَّه ایشان را بر راه راست بداشت ببخشایش خویش، وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ و ایشان آن را آفرید، وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ و سپرى گشته برفت سخن خداوند تو، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ که حقا که پر کنم ناچاره دوزخ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ (۱۱۹) از پرى و آدمى اهل آن همه از ایشان.
وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ و همه که بر تو میخوانیم از خبرهاى پیغامبران، ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ آنست که دل ترا بآن با جاى مى‏آریم و بر جاى بمیداریم، وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ و درین پیغام که بتو فرستادیم بتو همه راستى آمد و درستى، وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ (۱۲۰) و پندى و یادگارى گرویدگان را.
وَ قُلْ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ و گوى ایشان را که به نمى‏گروند، اعْمَلُوا عَلى‏ مَکانَتِکُمْ که بر همان عادت خویش میکنید آنچه میکنید و بر همان خوى خویش مى‏زئید و مى‏باشید إِنَّا عامِلُونَ (۱۲۱) تا ما در آن خویش مى‏باشیم و مى‏کنیم.
انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (۱۲۲) و بودنى را بشما و بما چشم میدارید تا ما میداریم.
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ و خدایراست علم همه گذشتها و بودنیها و نهانیها در آسمان و زمین، وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ و با او خواهند گردانید همه کار تا با او گردد، فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ او را پرست و کار با او سپار و پشت با او باز کن، وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۱۳۲) و خداوند تو ناآگاه نیست از آنچه میکنند.