121
۲ - النوبة الاولى
لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ درویشان را که از خان و مان خود هجرت کردند.
الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ که ایشان را بیرون کردند از خان و مانهاى ایشان و از سود و زیانهاى ایشان. یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً فضل خداى میجویند و خشنودى او وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یارى میدهند دین خداى را و رسول او را. أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (۸) ایشانند آن راست گویان،.
وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ و ایشان که جایگاه گرفتند سراى اسلام را.
وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ. و دین را و ایمان را پیش از قدوم مهاجران. یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ دوست میدارند هر که بایشان آید. وَ لا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا و هیچ وائست و نیاز نیافتند در تن خویش از هر چه اللَّه مهاجران را داد. وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ و بر خود میگزینند.
وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ هر چند که بطعام دلاسا و نیازمندان. وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ و هر که باز داشتند ازو نتاوستن با خویشتن در کار مال دنیا فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۹). ایشان آنند که بنیک روز بماندند.
وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ و ایشان که از پس مهاجران و انصار در رسند.
یَقُولُونَ رَبَّنَا میگویند: خداوند ما اغْفِرْ لَنا بیامرز ما را. وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ و آن برادران ما را که پیشى کردند بر ما بایمان. وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا و در دلهاى ما کین منه گرویدگان را. رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ (۱۰). خداوند ما تو بخشایندهاى سخت مهربان.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نافَقُوا نبینى اینان را که دو رویى گزیدند. یَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ برادران خویش را میگویند از کافران اهل تورات. لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ اگر شما را بیرون کنند، ما با شما بیرون آئیم. وَ لا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَداً أَبَداً و کسى را در دشمنى شما فرمان نبریم هرگز. وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّکُمْ و اگر با شما جنگ کنند، ما شما را یارى دهیم. وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ (۱۱).
و اللَّه گواهى میدهد که ایشان بدرست دروغ زناناند.
لَئِنْ أُخْرِجُوا براستى که اگر بیرون کنند. لا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ این منافقان با ایشان بیرون نشوند. وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا یَنْصُرُونَهُمْ و اگر با ایشان جنگ کنند، منافقان ایشان را یارى ندهند. وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ و اگر گرد یارى دادن ایشان گردند، لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبارَ بهمه حال پشت بهزیمت گردانند.
ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ (۱۲) پس ایشان را یارى ندهند،.
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِی صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ براستى که شما بشکوهترید در دلهاى ایشان و ترسندهتر از اللَّه. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ (۱۳) آن بآنست که ایشان گروهىاند که حق در نمىیابند.
لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً با شما هرگز جنگ نپیوندند. إِلَّا فِی قُرىً مُحَصَّنَةٍ مگر در برزنهاى دیوار بست. أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ یا از پس دیوارها بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ زور ایشان بر یکدیگر در دشمنى سخت است. تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى. مىپندارند که ایشان یک دلاند، و نه یک دلاند که پراکنده دلاند. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ (۱۴) آن بآنست که ایشان قومىاند که فرا صواب هوش نمىدارند.
کَمَثَلِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِیباً راست مثل و سان جهودان قریظه همانست که نضیر دیدند از پیش. ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ گرانى و ناسازگارى سرانجام خویش آخر بچشیدند. وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۱۵) و ایشان راست در آن گیتى عذابى درد نماى.
کَمَثَلِ الشَّیْطانِ راست همچون دیو. إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ آن گه که آدمى را گفت: کافر شو! فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ چون کافر شد، گفت: من از تو بیزارم! إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ (۱۶) من مىترسم از خداوند جهانیان.
فَکانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِی النَّارِ سرانجام ایشان هر دو آنست که با هم در آتشاند. خالِدَیْنِ فِیها هر دو جاوید در آن. وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ (۱۷) و پاداش ناگرویدگان آنست.یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! اتَّقُوا اللَّهَ! بترسید از خشم و عذاب خداى وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ و ایدون باد که هر کس مىنگرد ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ که چه چیز فرا فرستد فردا خود را وَ اتَّقُوا اللَّهَ و بترسید از خشم و عذاب خداى إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ (۱۸) که اللَّه داناست و آگاه برکرد شما.
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ و چون ایشان مباشید که اللَّه را فراموش کردند فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ تا اللَّه تیمار داشتن تنهاى ایشان بر ایشان فراموش کرد.
أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (۱۹) ایشانند که از دین و طاعت اللَّه بیروناند.
لا یَسْتَوِی أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هرگز دوزخیان چون بهشتیان یکسان نباشند. أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ (۲۰) بهشتیاناند که رستگاناند و پیروز آمدگان.
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ اگر ما فرو فرستادیمى این قرآن بر کوهى لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً تو آن کوه را دیدى فروشده. مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ پاره پاره شکافته از ترس خداى. وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ و این مثلها میزنیم مردمان را لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (۲۱) تا مگر در اندیشند.
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ اوست که نیست خداى جز او عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ داناى نهان و آشکارا. هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ (۲۲) اوست آن فراخ بخشایش مهربان.
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ اوست که نیست خداى جز او. الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ: پادشاه پاک بىعیب. الْمُؤْمِنُ: ایمن کننده. الْمُهَیْمِنُ: گواه راست استوار. الْعَزِیزُ: تاونده تواننده بهیچ هست نماننده. الْجَبَّارُ: خلق بر مراد خود دارنده الْمُتَکَبِّرُ: برتر از آنکه ستم کند بر کس. سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (۲۳).: پاکى خداى را از انباز که او را میگویند.
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ اوست خداى آفریدگار. الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ آن آفریدگار نیکوکار. لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى او راست نامهاى نیکو. یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بپاکى میستاید او را هر چه در آسمان و زمین چیزست وَ هُوَ الْعَزِیزُ اوست آن سخت توان بیهمتا. الْحَکِیمُ (۲۴): راست دانش راست کار.