شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۱ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۱۵- سورة الحجر- مکیة )
107

۱ - النوبة الاولى

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
«الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ» این حرفها آیتها نامه است، «وَ قُرْآنٍ مُبِینٍ (۱)» و قرآنى پیدا کننده، باز نماینده.
«رُبَما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا» اى بسا هنگاما که دوست بود و آرزو بود ناگرویدگان را، «لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ (۲)» اگر مسلمان بودندى. «ذَرْهُمْ» گذار ایشان را، «یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا» تا مى‏خورند و کام مى‏رانند، «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» و دراز دیدن عمر ایشان را مشغول میدارد، «فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (۳)» تا آن گه که آگاه شوند.
«وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ» هرگز هلاک نکردیم شهرى را، «إِلَّا وَ لَها کِتابٌ مَعْلُومٌ (۴)» مگر آن را تقدیرى بود و حکمى از ما و نبشته‏اى ما را معلوم و هنگام آن دانسته.
«ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ» پیشى نکند هیچ گروهى، «أَجَلَها» بر هنگام مرگ خویش، «وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ (۵)» و نه با پس ماند از آن هنگام.
«وَ قالُوا» کافران گفتند، «یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ» اى آن کس که پیغام و یاد بر وى فرو فرستادند، «إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ (۶)» تو دیوانه‏اى.
«لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکَةِ» چرا فریشتگان نیاوردى بما با خود، «إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۷)» اگر از راست گویانى.
«ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ» فرو نفرستیم بر ایشان فریشتگان، «إِلَّا بِالْحَقِّ» مگر بمرگ ایشان، «وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ (۸)» و آن گه که فریشته آید ایشان را درنگ ندهد.
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ» ما فرو فرستادیم این یاد و پیغام، «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (۹)» و ما خود نگه دارانیم.
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ» و فرستادیم پیش از تو رسالتها، «فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ (۱۰)» در گروهان پیشینیان.
«وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ» و نیامد بایشان هیچ پیغامبر، «إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۱۱)» مگر افسوس مى‏کردند برو.
«کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ (۱۲). لا یُؤْمِنُونَ بِهِ» چنان نهادیم و نمودیم در دلهاى بدان‏
که تا بنگروند بخدا و رسول و قرآن، «وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ (۱۳)» و گذشت درین جهان سنّت پیشینیان.
«وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ» و اگر باز گشائیم بر ایشان درى از آسمان، «فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ (۱۴)» و ایشان در ایستند در ان در و مى برشوند.
«لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا» گویند چشمهاى ما بپوشیده‏اند و بر بسته‏اند و کژ نموده‏اند، «بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ (۱۵)» بلکه ما گروهى‏ایم چشم به جادویى بر بسته.
«وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً» و آفریدیم و کردیم در آسمان برجها، «وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ (۱۶)» و بر آراستیم آن را نگرندگان شب را.
«وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ (۱۷)» و نگه داشتیم آن را از هر دیوى نفریده‏اى.
«إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ» مگر کسى از ایشان که سخن دزدیده نیوشد، «فَأَتْبَعَهُ» در پى او نشیند، «شِهابٌ مُبِینٌ (۱۸)» شاخى آتش آشکارا.
«وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها» و زمین را پهن باز کردیم، «وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ» و در آن کوه‏ها در افکندیم، «وَ أَنْبَتْنا فِیها» و برویانیدیم در آن، «مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْزُونٍ (۱۹)» از هر چیزى سختنى.
«وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ» و شما را در آن زیستن را جاى ساختیم و چیز، «وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ (۲۰)» که شما ایشان را روزى دهان نیستید.