شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
النوبة الثالثة
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۸۲- سورة الانفطار- مکیة )
109

النوبة الثالثة

قوله: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز اذا اراد اعزاز عبد وفّقه لعرفانه، ثمّ زیّنه باحسانه، ثمّ استخلصه بامتنانه، فعصمه من عصیانه، ثمّ قبضه على ایمانه، ثمّ بوّأه فی جنانه، ثمّ اکرمه برضوانه، ثمّ اکمل نعمته برؤیته و عیانه.
نام خداوند کریم مهربان، لطیف و رحیم و نوازنده بندگان، یگانه و یکتا در نام و در نشان، دارنده جهان و نعمت بخش آفریدگان و دلگشاى دوستان ببنده نوازى معروف، بمهربانى موصوف، بفضل خود باز آمده بوفاى امیدواران، بلطف خود پذیرنده حقیرهاى پرستندگان، بکرم خود سازنده کار بندگان در دو جهان، بمهربانى خود نوازنده ضعیفان و شنونده دعاى عاجزان. از کمال کرم او نکته‏اى شنو هر شب بوقت سحر، آن ساعت که وقت نیاز دوستان بود، هنگام راز و نیاز عاشقان بود، آن ساعت که نسیم صباى مهر بر دل مشتاقان وزد، آن ساعت که ربّ العزّة سوگند بوى یاد میکند که: وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ بر بساط وَ نَحْنُ أَقْرَبُ در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ سرّا بسرّ شراب انا جلیس من ذکرنى بى زحمت اغیار بجان دوستان میرساند و از زناد یُنَزِّلَ اللَّهُ آتش نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ در دل سوختگان مى‏زند و بیماران را تعهّد مى‏کند و بکمند لطف رمیدگان را بدرگاه میکشد که عبادى اگر طاعت آرید، قبول بر من ور سؤال کنید، عطا بر من ور گناه کنید، عفو بر من. آب در جوى من، راحت در کوى من، طرب در طلب من انس با وصال من، شادى بدیدار من.
امروز در دنیا با بنده عاجز چنین خطاب میکند و فردا در عرصه عظمى و انجمن کبرى با بنده عاصى گوید: یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ؟ این عجب نگر، تهدیدى لطف آمیغ! خود سؤال میکند و در نفس سؤال بنده را تلقین جواب میکند، بآنچه گفت: بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ. نام کریم با یاد بنده میدهد تا بنده گوید: غرّنى بک کرمک و لو لا کرمک ما فعلت لانّک رأیت فسترت و قدرت فامهلت:
یقول مولاى: اما تستحى
ممّا ارى من سوء افعالک؟!
فقلت: یا مولاى رفقا، فقد
افسدنى کثرة افضالک!
یحیى معاذ گفت: روز رستاخیز چون خلق اوّلین و آخرین را بر آن مقام سیاست و هیبت بدارند و سؤال کنند، اگر از جناب جبروت و درگاه عزّت خطاب آید که: ما غرّک بى»؟ من بتوفیق الهى و تأیید ربّانى جواب دهم گویم: غرّنى برّک سالفا و آنفا. آن نیکوئیهاى قدیم و حدیث، نواختهاى نهان و آشکارا که از فضل و برّ تو یافته‏ام آنست که دیده مرا بتو فریفته کرد! بو بکر وراق گفت: لو قال لى: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ لقلت: غرّنى کرم الکریم! و قیل لفضیل: لو اقامک اللَّه
بین یدیه یوم القیامة، فقال: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ما ذا کنت تقول؟ قال: اقول: غرّنى سترک المرخى فنظمه محمد بن سماک فقال:
یا کاتم الذّنب اما تستحى
اللَّه فی الخلوة ثانیکا؟!
غرّک من ربّک امهاله
و ستره طول مساویکا
و فی الحدیث الصّحیح: انّ اللَّه عزّ و جلّ یدن المؤمن فیضع علیه کنفه و یستره فیقول: «أ تعرف ذنب کذا؟ أ تعرف ذنب کذا»؟ فیقول: نعم، اى ربّ، حتّى قرّره بذنوبه، و رأى فی نفسه انّه هلک. قال: «سترتها علیک فی الدّنیا و انا. اغفرها لک الیوم».