شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۱ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۴۴- سورة الدخان‏ )
119

۱ - النوبة الاولى

قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‏
حم (۱) وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ (۲) باین نامه پیدا کننده حق از باطل‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ، ما فرو فرستادیم این نامه را در شبى با برکت خیر افزاى، إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ (۳) که ما مى‏آگاه کنیم خلق را باین نامه.
فِیها یُفْرَقُ درین شب حکم کنند و بر جاى خویش بنهند، کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ (۴) هر فرمانى نیکو و کارى راست.
أَمْراً مِنْ عِنْدِنا بفرمان از نزدیک ما، إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ (۵) ما فرو فرستیم این شب فرشتگان خویش.
رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ، به بخشایشى از خداوند تو، إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۶) که او خداوندیست شنوا و دانا.
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما، خداوند آسمان‏ها و زمین و هر چه میان آن، إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ (۷) اگر خداوندان یقین‏اید بى‏گمان بدانید که چنین است.
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایى جز او، یُحْیِی وَ یُمِیتُ، زنده میکند و میمیراند رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (۸) خداوند شماست و خداوند پدران پیشینیان شما. بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ (۹) آرى ایشان در گمان خویش بازى میکنند.
فَارْتَقِبْ، چشم دار، یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ (۱۰) آن روز که آسمان دودى آرد آشکارا.
یَغْشَى النَّاسَ پیچد در مردمان، هذا عَذابٌ أَلِیمٌ (۱۱) اینست عذابى دردنماى.
رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ خداوند ما، باز بر از ما این عذاب، إِنَّا مُؤْمِنُونَ (۱۲)، که ما بگرویدیم.
أَنَّى لَهُمُ الذِّکْرى‏ ایشان را آن گه از کجا جاى پند پذیرفتن است و چه جاى عتاب نیوشیدن است، وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ (۱۳) و بایشان آمد فرستاده‏اى آشکارا.
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ، آن گه برگشتند از او، وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ (۱۴) و گفتند بشریست مجنون، در وى آموخته آنچه میخواهد و میگوید.
إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا، ما عذاب مى‏بازبریم از شما یک چندى اندک، إِنَّکُمْ عائِدُونَ (۱۵) و شما مى‏بازگردید با کفر.
یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْرى‏ آن روز که برکوبیم بر کوفتن مهترین، إِنَّا مُنْتَقِمُونَ (۱۶) ما کین ستانیم از ایشان.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ، و بیازمودیم پیش از ایشان قوم فرعون وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ (۱۷) و بایشان آمد فرستاده‏اى پاک راست نیکو آزاده.
أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللَّهِ، گفت با من دهید بندگان خداى، إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (۱۸) که من بشما رسولى استوارم.
وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ، و که باللّه گردن مکشید، إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْطانٍ مُبِینٍ (۱۹) که من بشما برهانى آشکارا آورم.
وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ (۲۰). و من مى‏فریاد جویم بخداوند خویش و خداوند شما که مرا بکشید بسنگ.
وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ (۲۱) و اگر بنگروید بمن از من بازشید و مرا فروگذارید.
فَدَعا رَبَّهُ، پس موسى خداوند خویش را خواند و گفت، أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ (۲۲) اینان گروهیند که بنه خواهند گروید.
فَأَسْرِ بِعِبادِی لَیْلًا، بندگان مرا بشب بر، إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ (۲۳) که دشمن پس شما بیرون خواهد آمد، بر پى شما.
وَ اتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً و دریا را هم چنان آرمیده گذار، إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ (۲۴) که ایشان قومى‏اند بآب کشتنى.
کَمْ تَرَکُوا، چند فرو گذاشتند، مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (۲۵) از رزان و چشمه‏ها.
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ (۲۶) و کشت‏زارها و نشستن‏گاههاى نیکو بشکوه.
وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ (۲۷) و تن آسانى که در آن بودند، شادان و نازان و خندان.
کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ (۲۸) آن را هم چنان آراسته و ساخته از ایشان بازمانده، دادیم در دست قومى دیگر.
فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ نه آسمان بایشان بگریست و نه زمین، وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ (۲۹) و نه ایشان را هیچ درنگ دادند.
وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ، برهانیدیم فرزندان یعقوب را، مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ (۳۰) از عذاب خوار کننده.
مِنْ فِرْعَوْنَ، از فرعون، إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ (۳۱) که او برترى بود از گزاف کاران.