شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۵ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة )
117

۵ - النوبة الاولى

قوله تعالى: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و پس هر ظنّى مرو بنادانى و آنچ ندانى مگوى، «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ» که از نیوشیدن و نگرستن و اندیشیدن بدل، «کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا (۳۶)» شما را بخواهند پرسید.
«وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً» و در زمین بکشّى مرو، «إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ» که نه در زمین فرو خواهى شد اگر فروتنى کنى، «وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا (۳۷)» و نه با کوه هم سر خواهى شد اگر بر تنى کنى.
«کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ» آن همه بد است، «عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً (۳۸)» بنزدیک خداوند تو ناپسندیده.
«ذلِکَ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَیْکَ رَبُّکَ» آن همه از آن پیغام است که اللَّه تعالى داد بتو، «مِنَ الْحِکْمَةِ» از علم، «وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» و با اللَّه تعالى خدایى دیگر مخوان، «فَتُلْقى‏ فِی جَهَنَّمَ» که در او کنند ترا در دوزخ، «مَلُوماً مَدْحُوراً (۳۹)» نکوهیده و رانده.
«أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ» باش خداوند بگزید شما را پسران، «وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِناثاً» و خود را از فریشتگان دختران گرفت، «إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِیماً (۴۰)» شما مى‏گوئید سخنى بزرگ.
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ» سخن روى بر روى گردانیدیم درین قرآن، «لِیَذَّکَّرُوا» تا دریابند و پند پذیرند، «ما یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً (۴۱)» و نمى‏فزاید ایشان را این سخن مگر رمیدن.
«قُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ» گوى اگر با اللَّه تعالى خدایان دیگر بودى «کَما یَقُولُونَ» چنانک شما مى‏گویید، «إِذاً لَابْتَغَوْا إِلى‏ ذِی الْعَرْشِ سَبِیلًا (۴۲)» آن گه آن خدایان اگر بودندى بخداوند عرش راه جستندى.
«سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یَقُولُونَ» چون پاکست و برتر از آنچ مى‏گویند «عُلُوًّا کَبِیراً (۴۳)» برتریى بزرگ.
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ» بپاکى مى‏ستاید او را آسمان ها هر هفت و زمینها، «وَ مَنْ فِیهِنَّ» و هر که در آنست، «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» و نیست هیچیز مگر که او را مى‏ستاید و بپاکى او را سخن میگوید بحمد اللَّه، «وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» لکن شما در نمى‏یابید ستودن ایشان، «إِنَّهُ کانَ حَلِیماً» که اللَّه تعالى فرا گذارنده است دشمنان را ببردبارى، «غَفُوراً (۴۴)» پوشنده است بر آشنایان بآمرزگارى.
«وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ» و هر گه که قرآن در خواندن گرى، «جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (۴۵)» ما میان تو و میان ایشان که بنخواهند گروید برستاخیز پرده‏اى فرو گذاریم پوشیده.
«وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً» و بر دلهاى ایشان غلافها و پرده‏ها او کنیم، «أَنْ یَفْقَهُوهُ» تا در نیابند آنچ مى‏خواهیم، «وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً» و در گوشهاى ایشان گران، «وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ» و هر گه که یاد کنى خداوند خویش را در قرآن به یگانگى، «وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً (۴۶)» مى‏رمند ایشان باز پس.
«نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَسْتَمِعُونَ بِهِ» ما مى‏دانیم که ایشان بچه مى‏نیوشند «إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ» آن گه که مى‏نیوشند بتو، «وَ إِذْ هُمْ نَجْوى‏» و خدا داناست بایشان بآن راز که میکنند با یکدیگر، «إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ» که کافران مى‏گویند، «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً (۴۷)» پى نمى‏برید مگر بمردى جادویى کرده با او.
«انْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثالَ» در نگر که چند مثلها ترا زدند، «فَضَلُّوا» و گمراه گشتند، «فَلا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا (۴۸)» نمى‏توانند که فرا سامان راهى برند.
«وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً» و گفتند باش که ما استخوان گردیم و خاک خرد، «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» باش ما برانگیختنى‏ایم، «خَلْقاً جَدِیداً (۴۹)» آفریده‏اى نو بآفرینش نو.