82
۴۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا اللَّه یار ایشانست که بگرویدند یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ایشان را مىبیرون آرد از تاریکیها بروشنایى وَ الَّذِینَ کَفَرُوا و ایشان که کافر شدند أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یاران ایشان معبودان باطل یُخْرِجُونَهُمْ ایشان را مىبیرون آرند مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ از روشنایى بتاریکیها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ ایشان اند که آتشباناند هُمْ فِیها خالِدُونَ (۲۵۷) ایشان در آن دوزخ جاویدانند.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ نه بینى آن مرد که حجت جست با ابراهیم فِی رَبِّهِ در دین خداوند ابراهیم أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ که اللَّه او را پادشاهى داد إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ وى را گفت ابراهیم رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ خداى من آنست که مرده زنده کند و زنده بمیراند قالَ گفت آن جبار انا احیى و امیت من هم مرده زنده کنم و هم زنده میرانم قالَ إِبْراهِیمُ گفت ابراهیم فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ اللَّه هر روز آفتاب مىآرد از جاى بر آمدن آن فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ تو آن را یک روز بر آر از جاى فرو شدن آن فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ آن کافر درماند، بى پاسخ و بى سامان گشت وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ و خداى یارى دهنده نیست گروه ستمکاران را
أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلى قَرْیَةٍ یا چنان مرد دیگر که برگذشت بر آن شهر وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها و آن کارها فرو افتاده و دیوارها بر کارها افتاده قالَ أَنَّى یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها گفت چون زنده میکند اللَّه این شهر را پس تباهى آن و مرگ مردم آن فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ انگه بمیرانید اللَّه وى را صد سال ثُمَّ بَعَثَهُ آن گه وى را زنده کرد و برانگیخت قالَ کَمْ لَبِثْتَ جبرئیل وى را گفت چند بودى ایندو در درنگ؟ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ گفت بودم من روزى یا پاره از روزى قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ جبرئیل گفت وى را نه که بودى ایدر صد سال فَانْظُرْ إِلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ در طعام و شراب خویش نگر لَمْ یَتَسَنَّهْ که از درنگ گندا نگشته وَ انْظُرْ إِلى حِمارِکَ و بخر خویش نگر وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ و ترا شگفتى گردانیم باز گفت مردمان را وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ و در استخوانهاى خز نگر کَیْفَ نُنْشِزُها که چون آن را زنده میگردانیم ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً و آن گه او را گوشت مىپوشانیم فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ چون وى را آن حال و قصه پیدا گشت و دیده ور بدید قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۲۵۹) گفت میدانم که اللَّه بر همه چیز تواناست.