شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۸ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۷- سورة الاعراف‏ )
136

۸ - النوبة الاولى

قوله تعالى: وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً و فرستادیم به ثمود مرد ایشان را و کس ایشان را صالح قالَ یا قَوْمِ ایشان را گفت: اى قوم! اعْبُدُوا اللَّهَ خداى را پرستید ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدایى جز از او قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ بشما آمد از خداوند شما نشانى روشن هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ آنک این ماده شتر خداى است لَکُمْ آیَةً تا شما را نشانى بود. فَذَرُوها گذارید آن را تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ تا مى‏خورد در زمین خداى وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ و بآن هیچ بدى مرسانید فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۷۳) که فرا گیرد شما را عذابى درد نماى.
وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ و یاد کنید که شما را پس نشینان جهان کرد پس عاد وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ و شما را در زمین جاى داد تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً میکنید هر جاى که از زمین خاک نرم است کوشکها وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً و مى‏تراشید هر جاى که سنگ است و کوه، خانها فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ نعمتهاى اللَّه بر خود یاد میکنید وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (۷۴) و در زمین بتباهکارى و فساد مروید.
قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ سران قوم او که گردنکشان بودند از حق، گفتند: لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا بیچارگان و زبون گرفتگان قوم صالح را لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ ایشان را که گرویدگان بودند از ایشان أَ تَعْلَمُونَ شما چنان مى‏دانید أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ که صالح فرستاده‏ایست از خداى خویش؟
قالُوا آن مستضعفان جواب دادند إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۷۵) ما بآن پیغام که وى را بآن فرستاده‏اند مصدقان و گرویدگانیم.
قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا گردنکشان قوم گفتند: إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ (۷۶) ما بآنچه شما بآن گرویده‏اید کافر و ناگرویدگانیم.
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ پى زدند و بکشتند ماده شتر را وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ و گردن کشیدند از فرمان خداوند خویش وَ قالُوا و گفتند: یا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا اى صالح بما آر آنچه ما را وعده مى‏دهى از عذاب إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ (۷۷) اگر از فرستادگان اویى.
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فرا گرفت ایشان را بانگ و جنبش فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ بامداد کردند در سرایهاى خویش جاثِمِینَ (۷۸) بر وى درافتاده و بر جاى مرده.
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ برگشت صالح از ایشان وَ قالَ یا قَوْمِ و گفت: اى قوم! لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی بشما رسانیدم پیغام خداوند خویش وَ نَصَحْتُ لَکُمْ و شما را نیک خواستم و بنیکى فرمودم وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ (۷۹) لیکن شما نیکخواهان را دوست نداشتید.