136
۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ و ایشان که بگرویدند و نیکیها کردند لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها بر کس ننهیم مگر توان او أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ ایشانند که بهشتیاناند هُمْ فِیها خالِدُونَ (۴۲) جاویدى جاویدان در آن.وَ نَزَعْنا و بیرون کشیدیم ما فِی صُدُورِهِمْ آنچه در دلهاى ایشان بود مِنْ غِلٍّ از ناراستى با یکدیگر و ناحق شناسى تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ میرود زیر ایشان در بهشت جویهاى روان وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ و سخن ایشان در بهشت آنست که گویند: حمد و ستایش نیکو خداى را الَّذِی هَدانا لِهذا او که راه نمود ما را باین جاى و باین کار و باین روز وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ و نه آنیم ما که باین روز و باین جاى راه خواستیم دانست و توانست لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ اگر نه آن بودى که راه نمود اللَّه ما را لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فرستادگان خداوند ما براستى بما آمده بودند وَ نُودُوا و آواز دهند ایشان را أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ که آنک این بهشت أُورِثْتُمُوها آن را بشما میراث دادند بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۴۳) بآن کردارهاى نیکو که میکردید.
وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ و آواز دهند اهل بهشت اهل آتش را: أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا که آنچه خداوند ما ما را وعده کرده بود راست یافتیم فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا آنچه شما را بآن مىتهدید کرد و وعده داد راست یافتید؟ قالُوا نَعَمْ جواب دهند که آرى، یافتیم فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ تا درین سخن باشند آواز دهد آواز دهندهاى ببانگ بلند از میان ایشان أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ (۴۴) که لعنت خدا و راندن وى بر آن ستمکاران بر خود.
الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ایشان که مىبر گردانیدند از راه خداى وَ یَبْغُونَها عِوَجاً و آن را عیب میجستند و در آن کجى مىبیوسیدند وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ (۴۵) و ایشان بروز رستاخیز کافران.
وَ بَیْنَهُما حِجابٌ و میان اهل آتش و اهل بهشت پردهاى است وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ و بر سر آن سور بر کنگرهها آن مردانىاند یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ که مىشناسند هم بهشتیان را بسیماى ایشان، و هم دوزخیان را بسیماى ایشان وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ و آواز دهند از آن بالا باهل بهشت أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ گویند: سلام بر شما باد لَمْ یَدْخُلُوها در نرفتهاند در بهشت انیز وَ هُمْ یَطْمَعُونَ (۴۶) اما امید میدارند.
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ و هر گاه که چشمهاى ایشان بگردانند تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ بسوى اهل آتش قالُوا رَبَّنا گویند خداوند ما! لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (۴۷) ما را با این ستمکاران مکن.
وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ و آواز دهند اصحاب اعراف رِجالًا مردانى را از اهل آتش یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ که مىشناسد ایشان را بنمون و آساء ایشان قالُوا ما أَغْنى عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ گویند: چه بکار آمد و چه سود داشت شما را جمع دنیاى شما وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ (۴۸) و آن گردنکشى که مىکردید از پذیرفتن حق.
أَ هؤُلاءِ اینان که در بهشتاند الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ ایشاناند که سوگند میخوردند در دار دنیا لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ که اللَّه هرگز بخشایش خویش بایشان نرساند ادْخُلُوا الْجَنَّةَ اى اصحاب اعراف! در روید در بهشت لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (۴۹) نه بیم بر شما و نه هرگز اندوهگن بید.
وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ و آواز دهند دوزخیان اهل بهشت را أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ که بر ما ریزید و ما را دهید لختى ازین آب بهشت. أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ و طعام دهید ما را از آنچه اللَّه شما را روزى کرد قالُوا بهشتیان گویند إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرِینَ (۵۰) که اللَّه حرام کرده است طعام و شراب بهشت بر کافران.
الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً ایشان که دین خویش به بیکارى و بازى گرفتند وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا و زندگانى این جهان ایشان را بفرهیفت و مشغول داشت فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ امروز آن روز است که ایشان را فرو گذاریم در آتش چون فراموش کردگان کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا چنان که ایشان فراموش کردند دیدار این روز که ایشان را بود فراموش وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ (۵۱) و بآنچه بسخنان ما جحود آوردند و نااستوار گرفتند.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ و آوردیم بایشان نامهاى فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ آن را تفصیل دادیم و روشن باز نمودیم بر دانشى هُدىً وَ رَحْمَةً راهنمونى و بخشایشى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۵۲) قومى را که استوار میگیرند و مىپذیرند.
هَلْ یَنْظُرُونَ چشم نمیدارند إِلَّا تَأْوِیلَهُ مگر پیدا شدن حقیقت آنکه مراد اللَّه بفرستادن این کتاب است یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ آن روز که تأویل این نامه در رسد یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ ایشان که آن روز فراموش کردند،: قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فرستادگان خداوند ما براستى آمده بودند فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ هست ما را باز خواهندگان؟ فَیَشْفَعُوا لَنا تا ما را باز خواهند أَوْ نُرَدُّ یا باز گذارند ما را با دنیا فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ تا جز از آن کنیم که مىکردیم قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ در خویشتن زیانکار و نومید آمدند وَ ضَلَّ عَنْهُمْ و گم گشت و ناپدید از ایشان ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۵۳) آنکه بدروغ خداى را میخواندند.