شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۵ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۸- سورة الانفال- مدنیة )
111

۵ - النوبة الاولى

قوله تعالى: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ بدانید که هر چه از دشمن یابید، فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ خداى را است پنج یک آن، وَ لِلرَّسُولِ و رسول را، وَ لِذِی الْقُرْبى‏ و حق خویشان، وَ الْیَتامى‏ و نارسیدگان پدر مردگان، وَ الْمَساکِینِ و درویشان، وَ ابْنِ السَّبِیلِ و راه گذریان، إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ اگر ایمان آوردید بخداى، وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا و از آنچه فرو فرستادیم بر بنده خویش، یَوْمَ الْفُرْقانِ روز که جدایى پیدا شد، یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ آن روز بود که دو گروه روى بر روى آوردند، وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ. (۴۱) و خداى بر همه چیز تواناست.
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا آن گه که شما بگوشه نزدیک‏تر بودید از وادى، وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى‏ و ایشان دورتر بگوشه از آن، وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ و دشمنان شما فروتر از شما، وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ و اگر شما آن کار سگالیده بودید با هم، لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ در وعده نهادن ناهموار سخن بودید، وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا لکن خواست خداى بر گزارد کارى که درخواست وى کردنى بود، لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ، تا هر که تباه شود و گمراه ماند از کارى روشن تباه ماند، حجت بر وى درواخ گشته و پیغام بوى رسیده، وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ و هر که زنده ماند نه پندار و گمان، وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ (۴۲) و خداى شنوائیست دانا.
إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلًا بتو مینمود خداى ایشان را در خواب تو اندکى، وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً و اگر ایشان را بشما فراوان نمودید، لَفَشِلْتُمْ شما بد دل شدید، وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ و در جنگ ایشان با یکدیگر ناراست و مختلف بودید، وَ لکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ لکن خدا کارى خواست ببرد و بگزارد و مؤمنانرا ازان سلامت داد، إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. (۴۳) که خداى دانا است بهرچه در دلها است.
وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ و ایشان را بشما مینمود، إِذِ الْتَقَیْتُمْ آن گه که هام دیدار گشتید، فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا در دیدار چشمهاى شما اندک نمود، وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ و شما را اندک نمود در دیدار چشم ایشان، لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً آن را کرد تا خدا بر گزارد کارى، کانَ مَفْعُولًا که درخواست وى کردنى بود، وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ. (۴۴) و کارها با خدا میگردد.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً هنگامى که هام دیدار شید با لشکر، فَاثْبُتُوا بر جاى بایستید، وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً و خداى را یاد کنید فراوان، لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (۴۵) تا مگر پیروز آیید.
وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خداى را و فرستاده وى را، وَ لا تَنازَعُوا با یکدیگر ناراست مباشید، فَتَفْشَلُوا بد دل شوید، وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ و دولت شما و سنگ شما در چشم دشمن نشود، وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (۴۶) و شکیبایى کنید که خدا بیارى دادن با شکیبایان است.
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ و چون ایشان مباشید که از دیار مکه بیرون آمدند، بَطَراً با طغیان نعمت، وَ رِئاءَ النَّاسِ و خویشتن بمردى فرادید مردمان دادن، وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ و مؤمنانرا از دین خدا بر میگردانند، وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ. (۴۷) و خداى با آنچه میکردند داناست.
وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ و دیو بر آراست بر ایشان آن آمدن ایشان بآنجا، وَ قالَ و گفت، لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ مترسید که امروز کس با شما نتاود از مردمان، وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ و من شما را زینهار دادم، فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ‏ چون هم دیدار گشتند دو سپاه، نَکَصَ عَلى‏ عَقِبَیْهِ به پس باز گشت، وَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکُمْ و گفت من از شما بیزارم، إِنِّی أَرى‏ ما لا تَرَوْنَ من آن مى‏بینم که شما نمى‏بینید، إِنِّی أَخافُ اللَّهَ من از خداى میترسم، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ (۴۸) و خداى سخت عقوبت است.
إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ منافقان در مدینه میگفتند، وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و ایشان که در دلهاى ایشان بیمارى بود، غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ محمد را و یاران وى را دین ایشان ایشان را بفریفت، وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ و هر که پشت بخدا باز کند، فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۴۹) خداى تواناییست دانا.