شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۱۳ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۶- سورة الانعام‏ )
114

۱۳ - النوبة الاولى

قوله تعالى: وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ و خداى را انبازان گفتند الْجِنَّ فریشتگان وَ خَلَقَهُمْ و فریشتگان را اللَّه آفرید وَ خَرَقُوا لَهُ و بدروغ و افتعال برو بستند بَنِینَ وَ بَناتٍ پسران و دختران بِغَیْرِ عِلْمٍ بى‏هیچ دانش سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ چون پاک است او و برتر عَمَّا یَصِفُونَ (۱۰۰) از آن صفت که ایشان مى‏کنند.
بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ نوباوه آورنده آسمانها و زمینها أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ چون تواند بود او را فرزندى! وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ و او را هرگز جفت نبود وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ و بیافرید هر چیز را وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ (۱۰۱) و او بهمه چیز دانا.
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ آن اللَّه خداوند شما لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدا جز از او خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ آفریدگار هر چیز فَاعْبُدُوهُ او را پرستید وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَکِیلٌ (۱۰۲) و او بر همه چیز توانا است و کارران.
لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ چشمها درین جهان او را در نیابد و خردها درو نرسد وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ و او بهمه میرسد و همه را مى‏دریابد وَ هُوَ اللَّطِیفُ و او رسیده بهمه چیز بدانش و آگاهى الْخَبِیرُ (۱۰۳) آگاه از هر چیز بدانایى.
قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ آمد بشما نشانهاى روشن پیدا از خداوند شما فَمَنْ أَبْصَرَ هر که بداند و دریابد فَلِنَفْسِهِ خود را بیند و دریابد وَ مَنْ عَمِیَ و هر که درنیابد و نابینا دل شود فَعَلَیْها بر وى برآید وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ (۱۰۴) و من بر شما گوشوان نه‏ام.
وَ کَذلِکَ و همچنین نُصَرِّفُ الْآیاتِ میگردانیم سخنان خویش از روى بروى وَ لِیَقُولُوا و خواستیم تا گویند دَرَسْتَ این سخنان راست کرده‏اى با خود وَ لِنُبَیِّنَهُ و تا آن را پیدا کنیم لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۱۰۵) قومى را که مى‏دانند.
اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ بر پى آن رو که فرستاده مى‏آید بر تو از خداوند تو لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایى جز او وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (۱۰۶) و روى گردان و مى‏فراگذار از انباز گیرندگان با من.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ و اگر اللَّه خواستى که با او انباز نگیرند ما أَشْرَکُوا نگرفتندى انباز وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً و تو که محمدى بر ایشان گوشوان نه‏اى، که ایشان را از شرک نگه دارى وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ (۱۰۷) و کار ایشان بتو سپرده نیست، و بر ایشان وکیل نه‏اى.
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و دشنام مدهید ایشان را که مى‏پرستند فرود از اللَّه فَیَسُبُّوا اللَّهَ که ایشان خداى را دشنام گویند عَدْواً بنادانى و شوخى و دلیرى بِغَیْرِ عِلْمٍ به بى‏علمى کَذلِکَ زَیَّنَّا هم چنان ما برآراستیم و نیکو نمودیم لِکُلِّ أُمَّةٍ هر امتى و هر گروهى را عَمَلَهُمْ کردار ایشان ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ پس آن گه با خداوند ایشان است بازگشت ایشان فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۰۸) تا خبر کند ایشان را از آنچه میکردند.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ و سوگندان خوردند بخداى جَهْدَ أَیْمانِهِمْ بهر سوگند که شناختند لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ اگر با ایشان آید از آسمان آیتى لَیُؤْمِنُنَّ بِها بگروند بآن لا محاله. قُلْ گوى یا محمد: إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ این آیات و معجزات بنزدیک اللَّه است وَ ما یُشْعِرُکُمْ و چه چیز شما را دانا نگرفتندید. کرد که مؤمنان‏اید أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ (۱۰۹) که ایشان چون آیت بینند بنگروند.
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ و برگردانیم دلهاى ایشان وَ أَبْصارَهُمْ و دیدهاى دل ایشان و خرد ایشان کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ چنان که گویى ایشان آن نه‏اند که روز عرض گفتند: بلى، وَ نَذَرُهُمْ و گذاریم ایشان را فِی طُغْیانِهِمْ در افزونى گفت و افزونى جست و افسار گسستن ایشان یَعْمَهُونَ (۱۱۰) تا بى‏سامان در گمراهى میروند.