شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۹ - النوبة الثالثة
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۶- سورة الانعام‏ )
109

۹ - النوبة الثالثة

قوله تعالى: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا الایة
قال ابو جعفر محمد بن علىّ: «لا تجالسوا اصحاب الخصومات و الاهواء، و الکلام فى اللَّه و الجدل فى القرآن، فأنّهم الذین یخوضون فى آیات اللَّه».
اصل دیندارى و مایه مسلمانى دو حرف است: حق را قبول کردن، و از باطل برگشتن، و اوّل ورد و آخر ورد بهر دو حرف اشارت است. قبول کردن حق اینست که: «وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»، و اعراض از باطل اینست که: «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» میگوید با اهل هوى و بدعت منشینید، و سخن خایضان و مجادلان در قرآن مشنوید، که شنیدن سخن ایشان دل تاریک کند، و نشستن با ایشان روى توحید گردآلود کند، و زینهار که به هواى خود در آیات و صفات تصرّف نکنید، و از خوض پرهیزید، که خوض درختى است بیخ آن بدعت، ساق آن ضلالت، شاخ آن لعنت، برگ آن عقوبت، شکوفه آن ندامت، میوه آن حسرت. هر که در آیات خوض کند، خدا او را داور، و خصم او پیغامبر.
امروز از مسلمانان مهجور، و لعنت بر سر، و فردا نابینا، و منزل او سقر. هر که دین‏دار است و اسلام را نزدیک او مقدار است، و او را به اللَّه سر و کار است تا با مبتدعان و متنطعان و خایضان ننشیند، که اللَّه میگوید: فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ با ایشان منشینید، إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ که پس شما همچون ایشان باشید، ایشان کتاب و سنّت واپس داشتند، و معقول فرا پیش‏ داشتند. دست در راى و قیاس و کلام زدند، تا در گمراهى افتادند. مصطفى (ص) گفت: «من مشى الى سلطان اللَّه فى الارض لیذله اذلّ اللَّه رقبته یوم القیامة»، و سلطان اللَّه فى الارض کتاب اللَّه و سنة نبیّه (ص). و قال (ص): «من تمسک بسنّتى عند فساد امّتى فله اجر مائة شهید».
تمسّک بسنّت راه تسلیم است، و راه تسلیم آنست که اللَّه گفت: وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ ما را فرمودند که گردن نهید گردن نهادیم، و نادر یافته پذیرفتیم. از صفات اللَّه آنچه اسامى است دانیم، آنچه معانى است ندانیم، ظاهریانیم، آنچه ظاهر است شناسیم، آنچه باطن است نشناسیم. ایمان ما از راه سمع است نه بحیلت عقل، و بقبول و تسلیم است نه بتصرف و تأویل. امام ما قرآن، و قاضى سنّت، و پیشوا مصطفى، و هادى خدا.
نادر یافته پذیرفته، و گوش فرا داشته، و تهمت بر خرد خود نهاده. نه علم از کیفیت آن آگاه، نه عقل را فاز آن راه. نه تفکّر در صفات، نه شروع در تأویل، نه بر صاحب شرع ردّ، و نه عیب بر تنزیل، راه تشبیه بکفر دارد، چنان که راه تعطیل. ربوبیت تعطیل فانى کرد و وحدانیّت تشبیه باطل کرد. خدایى که جز از وى خدا نیست، و در هفت آسمان و زمین هیچ چیز و هیچ کس چون وى نیست. لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ.