شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۴ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۶- سورة الانعام‏ )
124

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالى وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ و ازیشان کس است که مى‏نیوشد بگوش سر بتو وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً و ما بر دلهاى ایشان پوششها و غلافها افکنده‏ایم أَنْ یَفْقَهُوهُ که حق را دریاوندى وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً و در گوشهاى ایشان از حق شنیدن گرانى و بار افکندیم وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ و اگر هر نشانى که ما نمودیم به بینند لا یُؤْمِنُوا بِها بآن هم بنگروند. حَتَّى إِذا جاؤُکَ تا آن گه که آیند بتو، یُجادِلُونَکَ پیکار مى‏کنند با تو، و حق را باز میدهند یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که کافر گشتند میگویند إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ (۲۵) نیست این مگر افسانهاى پیشینیان.
وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ و ایشان از رنجانیدن رسول خدا مردمان را باز میدارند، وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ و خود از استوار داشتن وى باز میایستند، وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ و هلاک نمى‏کنند مگر خویشتن را، وَ ما یَشْعُرُونَ (۲۶) و نمیدانند.
وَ لَوْ تَرى‏ و اگر تو بینى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ آن وقت که ایشان را بر آتش باز دارند، فَقالُوا یا لَیْتَنا نُرَدُّ گویند اى کاشکى که ما را باز گذارندى، وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا و دروغ زن نگیرید، با سخنان خداوند خویش وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (۲۷) و از گرویدگان بیم.
بَلْ باز نگذارند بَدا لَهُمْ آشکارا شد ایشان را ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ آنچه پنهان میداشتند پیش از این «۴» وَ لَوْ رُدُّوا و اگر ایشان را باز گذارندى با دنیا لَعادُوا باز گردیدندى لِما نُهُوا عَنْهُ هم باز آنکه گفته بودیم ایشان را که مکنید و میکردند وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ (۲۸) و دروغ میگویند که اگر باز گذارندى ما تکذیب نیاریم و ایمان آریم.
وَ قالُوا و گفتند: إِنْ هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نیست این گیتى مگر همین زندگانى ما این جهانى، وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ (۲۹) و ما برانگیختنى نیستیم.
وَ لَوْ تَرى‏ و اگر تو بینى، إِذْ وُقِفُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ آن گه که ایشان را باز دارند و عرضه کنند بر خداوند خویش قالَ أَ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ گوید اینچه مى بینید راست نیست؟ قالُوا بَلى‏ وَ رَبِّنا گویند آرى هست بخداوند ما قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ گوید پس عذاب مى‏چشید بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۳۰) بآنچه کافر شدید.
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا زیان کار شدند و نومید ماندند ایشان که دروغ شمردند، بِلِقاءِ اللَّهِ دیدن خداى را عز و جل و قیامت، حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً تا آن گه که با ایشان آمد رستاخیز ناگاه قالُوا یا حَسْرَتَنا گفتند یا نفریغا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فِیها بر آن تقصیر و فرو گذاشت که کردیم در دنیا وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ و برمیگیرند بارهاى گناهان خود بر پشتهاى خود. أَلا آگاه باشید ساءَ ما یَزِرُونَ (۳۱) بد بارى است بار گناه که مى‏کشند!
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا و نیست زندگانى این جهانى إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ مگر بازى و شغلى وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ و سراى پسین بر راستى که به است لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ ایشان را که از خشم و عذاب خداى مى‏پرهیزند أَ فَلا تَعْقِلُونَ (۳۲) هیچ حق در نمى‏یابند؟!