شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
مکتب عشق
رهی معیری
رهی معیری( غزلها - جلد چهارم )
107

مکتب عشق

هر شب فزاید تاب وتب من
وای از شب من وای از شب من
یا من رسانم لب بر لب او
یا او رساند جان بر لب من
استاد عشقم بنشین و بر خوان
درس محبت در مکتب من
رسم دو رنگی آیین ما نیست
یکرنگ باشد روز و شب من
گفتم رهی را کامشب چه خواهی؟
گفت آنچه خواهد نوشین لب من