شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
صبح پیری
رهی معیری
رهی معیری( ابیات پراکنده )
124

صبح پیری

تا بر آمد صبح پیری پایم از رفتار ماند
کیست تا برگیرد و در سایه تاکم برد
ذره ام سودای وصل آفتابم در سر است
بال همت می گشایم تا بر افلاکم برد