شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۷۱
عرفی شیرازی
عرفی شیرازی( غزلها )
110

غزل شمارهٔ ۷۱

هر خنده دریچه ی گشاینده ی غم است
هر انتعاش نایره ی قفل ماتم است
دل زنده ساز قدر مسیح و مرا مسنج
غافل مباش آن نفسی بود و این دم است
حیف است حیف، بس مکن ای کاوش دلم
هر ناله را خراشی و هر گریه را نم است
باغی است گریه در جگر تشنه ام کزان
صد لاله زار سوخته در زیر یک شبنم است
هر کس که دید عرفی و این شور و های و هوی
غافل ز زیر پرده نمایش ، که یک کم است