شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۴۸
عرفی شیرازی
عرفی شیرازی( غزلها )
130

غزل شمارهٔ ۴۸

لب فروبستن ناصح گرهی بر باد است
صد ره این بست و گشادم بر یاد است
گل حسن تو بود در همه جا فصل بهار
بلبل باغ نوا از همه غم آزاد است
آدمی را ز همه چیز نفس منتخب است
در نفس منتخب آن است که با فریاد است
عرفی ار توبه ز می کرد نماند محجوب
توبه ی رند خرابات شکست آباد است