شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۴۸
عرفی شیرازی
عرفی شیرازی( غزلها )
105

غزل شمارهٔ ۲۴۸

مقیم کعبه که عیب شرابخانه کند
به این بهانه حدیث می مغانه کند
دلم چکونه نتازد به صیدگاه کسی
که شوق ناوک او کار تازیانه کند
ستم فروش درآ، در زمانه، باک مدار
که خوش معاملگی بیشتر زمانه کند
شکوه عشق نگه کن ، که موی مجنون را
فلک به شعشعهٔ آفتاب شانه کند
کسی که خاک درت را کند چو سرمه به چشم
ببین چه بی ادبی ها به آستانه کند
جحیم با همه اسباب سوختن ، عرفی
ز برق شمع تو دریوزهٔ زبانه کند