93
غزل شمارهٔ ۱۵۹
گلچین عشق شو به خرد واگذار بحث
تا باغ ذوق را نکند خار زار بحث
انصاف ذوق را طرف بحث خویش دار
از خلوت ضمیر به مجلس میار بحث
زان قال را ز انجمن حال رانده اند
کز روی خاموشی نشود شرمسار بحث
در بحر علم گر چه سزاوار رهبری است
کشتی شبهه را نبرد به کنار بحث
سیلاب فتنه خانه ی دین را خراب کرد
از بس که بر عقیده بود فتنه بار بحث
بیم است که از مباحث عامی شود حکیم
از بس که شبهه می نهدش در کنار بحث
سعی غرور بین که به نزد مباحثان
مطلب تمام گشت و همان برقرار بحث
بگذر ز کسب علم که آلوده کرده اند
هر مطلب تمام به چندین هزار بحث
عرفی غریب تیز زبان نیست، هان فقیه
بستان پیاله ای و مکن اندر خمار بحث