شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۷ - در یاس از خلق و توکل به خدا
عبید زاکانی
عبید زاکانی( مقطعات )
117

شمارهٔ ۷ - در یاس از خلق و توکل به خدا

نماند هیچ کریمی که پای خاطر من
ز بند حادثهٔ روزگار بگشاید
خیال بود مرا کان غرض که مقصود است
حصول آن غرض از شهریار بگشاید
بدان هوس بر سلطان کامران رفتم
که از عطای ویم کار و بار بگشاید
ز پیش شاه و وزیرم دری گشاده نشد
مگر ز غیب دری کدر کار بگشاید
عبید حاجت از آن درطلب که رحمت او
اگر ببندد یک در هزار بگشاید