131
بخش ۵ - رجوع باحتجاج حضرت ابی عبدالله
شه بیابان باز ناورده عتاب
با زیان تیر دادندش جواب
هر که ز آن سرچشمه آبی نوش کرد
نوعروس بخت در آغوش کرد
دید شه چون تیر باران جفا
کرد رو با یاوران باوفا
گفت هان آماده باشید ایکرام
که رسول اینگروه است این سهام
این کبوترها که شهپر میزنند
عاشقانرا حلقه بر در میزنند
نامه ها دارن خونین زیر پر
که بشهر جان برند از ما خبر
پیش تازید و صف آرائی کنید
وین رسل را خوش پذیرائی کنید
خوش بداریدش بجان و دل قبول
که بود از فرض اکرام رسول
یک بیک آن جان سپاران دلبر
هر یکی در پر دلی یک بیشه شیر
سوی میدان شهادت تاختند
کشتی کشتند و جانها باختند