139
بخش ۱۶ - آمدن فرشتهٔ آب بجهه یاری
شد فرشته باد بر مرکز نوان
که فرشته آب شد سویش روان
گفت کای در بحر موسی را دلیل
سوی تو آورده ام صد رود نیل
هین فروزان سیلها در غرب و شرق
یکسر این فرعونیانرا ساز غرق
کن ز بنیاد این سواد مخترم
چون سبا بر کنده از سیل عرم
حکم کن ای نوح تا سازم غریق
جمله در غرقاب طوفان اینفریق
آبرا بر قیطیان میساز خون
ای تو موسی را بوادی رهنمون
گفت کای افرشتۀ فرخنده کیش
عذر پیش آور که بردی آب خویش
قدرت الله نیست محتاج مدد
رو فرو خوان قل هُو الله احد
هفت دریا را مکان از مشت ماست
آبها را منبع از انگشت ماست
آب گوید حامل عرش مجید
ایفرشته خود ز ما آمد پدید
من نمودم شق بموسی نیل را
وارهاندم از روی اسرائیل را
خواهم از اینخاکدان کردم خراب
میکشم از جنبشی یکسر در آب
امر ما را بسته طوق انقیاد
استطقس آب و آتش خاک و باد
ایفرشتۀ آب راه خویش گیر
ره کز آنجا آمدستی پیش گیر
آتشم ترسم ز تاب التهاب
آبهایت را کند یکسر سراب