شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۹۷۸
مولوی
مولوی( غزلیات )
83

غزل شمارهٔ ۹۷۸

زندگانی صدر عالی باد
ایزدش پاسبان و کالی باد
هر چه نسیه ست مقبلان را عیش
پیش او نقد وقت و حالی باد
مجلس گرم پرحلاوت او
از حریف فسرده خالی باد
جان ها واگشاده پر در غیب
بسته پیشش چو نقش قالی باد
بر یمین و یسار او دولت
هم جنوبی و هم شمالی باد
دو ولایت که جسم و جان خوانند
بر سر هر دو شاه و والی باد
بخت نقدست شمس تبریزی
او بسم غیر او ملی باد