شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۹۲۱
مولوی
مولوی( غزلیات )
89

غزل شمارهٔ ۹۲۱

سخن که خیزد از جان ز جان حجاب کند
ز گوهر و لب دریا زبان حجاب کند
بیان حکمت اگر چه شگرف مشعله ایست
ز آفتاب حقایق بیان حجاب کند
جهان کفست و صفات خداست چون دریا
ز صاف بحر کف این جهان حجاب کند
همی شکاف تو کف را که تا به آب رسی
به کف بحر بمنگر که آن حجاب کند
ز نقش های زمین و ز آسمان مندیش
که نقش های زمین و زمان حجاب کند
برای مغز سخن قشر حرف را بشکاف
که زلف ها ز جمال بتان حجاب کند
تو هر خیال که کشف حجاب پنداری
بیفکنش که تو را خود همان حجاب کند
نشان آیت حقست این جهان فنا
ولی ز خوبی حق این نشان حجاب کند
ز شمس تبریز ار چه قرضه ایست وجود
قراضه ایست که جان را ز کان حجاب کند