شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۷۴۸
مولوی
مولوی( غزلیات )
79

غزل شمارهٔ ۷۴۸

فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد
چشم تو مخمور باد و جان ما خمار باد
ای ز نوشانوش بزمت هوش ها بی هوش باد
وی ز جوشاجوش عشقت عقل بی دستار باد
چون زنان مصر جان را دست و دل مجروح باد
یوسف مصری همیشه شورش بازار باد
ساقیا از دست تو بس دست ها از دست شد
مست تو از دست تو پیوسته برخوردار باد
مغز ما پرباد باد و مشک ما پرآب باد
باد ما را و آب ما را عشق پذرفتار باد
شاه خوبان میر ما و عشق گیراگیر ما
جان دولت یار ما و بخت و دولت یار باد
سرکشیم و سرخوشیم و یک دگر را می کشیم
این وجود ما همیشه جاذب اسرار باد