شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۵۱۸
مولوی
مولوی( غزلیات )
106

غزل شمارهٔ ۵۱۸

نفسی بهوی الحبیب فارت
لما رات الکوس دارت
مدت یدها الی رحیق
و النفس بنوره استنارت
لما شربته نفس و ترا
خفت و تصاعدت و طارت
لاقت قمرا اذا تجلی
الشمس من الحیا توارت
جادت بالروح حین لاقت
لا التفتت و لا استشارت