شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۹
مولوی
مولوی( غزلیات )
63

غزل شمارهٔ ۲۷۹۹

بی گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری
آتشی اندرزنی از سوی مه در مشتری
منگر آخر سوی روزن سوی روی من نگر
تا ز روی من به روزن های غیبی بنگری
روی زرینم به هر سو شش جهت را لعل کرد
تا ز لعل تو بیاموزید رویم زرگری
شش جهت گوساله ای زرین و بانگش بانگ زر
گاوکان بر بانگ زر مستان سحر سامری
شیرگیرا گاو و گوساله به بانگ زر سپار
چونک شیر و شیرگیر جام صرف احمری
دشمن اسلام زلف کافرت ما را بگفت
دور شو گر مؤمنی و پیشم آ گر کافری
گفتمش این لاف ها از شمس تبریزیستت
گفت آری و برون آورد مهر دلبری