غزل شمارهٔ ۲۱۱۳
ای تو چو خورشید و شه خاص من
کفر من و توبه و اخلاص من
رقص کند بر سر چرخ آفتاب
تا تو بگوییش که رقاص من
سجده کنان پیش درت نفس کل
کای ز تو جان یافته اشخاص من
نفس کل و عقل کل و آن دگر
بحر منی گوهر و غواص من
کفر من و گوهر ایمان من
جرم من و واعظ و قصاص من