شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۴۹۹
مولوی
مولوی( غزلیات )
98

غزل شمارهٔ ۱۴۹۹

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم ویرانه گشتم
ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم
چیان کاهل بدم کان را نگویم
چو دیدم روی تو مردانه گشتم
چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم
فسانه عاشقان خواندم شب و روز
کنون در عشق تو افسانه گشتم