شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۳۵۲
مولوی
مولوی( غزلیات )
84

غزل شمارهٔ ۱۳۵۲

چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال
تا تو بمانی چو عشق در دو جهان بی زوال
چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر
خاصه که منقار هجر کند تو را پر و بال
آه ز نفس فضول آه ز ضعف عقول
آه ز یار ملول چند نماید ملال
آن که همی خوانمش عجز نمی دانمش
تا که بترسانمش از ستم و از وبال
جمله سؤال و جواب زوست منم چون رباب
می زندم او شتاب زخمه که یعنی بنال
یک دم بانگ نجات یک دم آواز مات
می زند آن خوش صفات بر من و بر وصف حال
تصلح میزاننا تحسن الحاننا
تذهب احزاننا انت شدید المحال