شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۱۰۱
مولوی
مولوی( غزلیات )
90

غزل شمارهٔ ۱۱۰۱

نرم نرمک سوی رخسارش نگر
چشم بگشا چشم خمارش نگر
چون بخندد آن عقیق قیمتی
صد هزاران دل گرفتارش نگر
سر برآر از مستی و بیدار شو
کار و بار و بخت بیدارش نگر
اندرآ در باغ بی پایان دل
میوه شیرین بسیارش نگر
شاخه های سبز رقصانش ببین
لطف آن گل های بی خارش نگر
چند بینی صورت نقش جهان
بازگرد و سوی اسرارش نگر
حرص بین در طبع حیوان و نبات
بعد از آن سیری و ایثارش نگر
حرص و سیری صنعت عشقست و بس
گر ندیدی عشق را کارش نگر
گر ندیدی عشق رنگ آمیز را
رنگ روی عاشق زارش نگر
با چنین دشوار بازاری که اوست
با زر و بی زر خریدارش نگر