60
غزل شمارهٔ ۵۵۳
اگر مقدار عشق پاک را دلدار دانستی
مرا بسیار جستی قدر من بسیار دانستی
نبودی کوه کن در عشق اگر بی غیرتی چون من
رقابت با هوسناکی چو خسرو عار دانستی
به قدر درک و دانش مرد را مقدرا می دانند
چه خوش بودی اگر یار من این مقدار دانستی
تفاوت ها شدی در غیرت و بی غیرتی پیدا
اگر آن بی تفاوت یار از اغیار دانستی
سیه چشمی که درخوابست از کید بداندیشان
چه بودی قدر پاس دیدهٔ بیدار دانستی
بت پر کار من کائین دل داری نمی داند
نجستی یک دل از دستش اگر این کار دانستی
نگشتی شعلهٔ بازار رنجش یک نفس ساکن
اگر ازار او را محتشم آزار دانستی