شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
مزمور اول
محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی( بوی جوی مولیان )
145

مزمور اول

مرا نیز چون دیگران خنده ای هست
و اشکی و شکی جنونی و خونی
رها کن مرا
رها کن مرادر حضور گل و
زمره ی نور
نور سیه فام ابلیس
مرا دست و پیراهن آغشته گردید
به خون خدایان
مرا زیر این مطلق لاژوردی
نفس گشت فواره ی درد و دشنام
نه چونان شمایان
مرا آتشی باید و بوریایی
که این کفر در زیر هفت آسمان هم نگنجد
برابلیس جا تنگ گشته ست آنجا
رها کن مرا
رها کن مرا