شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
هزار پا
محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی( از بودن و سرودن )
143

هزار پا

مثل هزارپایی ‚ مجروح
و ناتوان و بی روح
خود را کشاله می کند
اندام های شب
ریزابه های ابر شبانگاهی
بر سنگفرش ها
جمع ستارگان را
مهمان کوچه کرده ست
از دور دور آتش سیگار
و چند مست بیکار
با خنده های قه قاه
و نغمه های تکرار