شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
سلام و تسلیت
محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی( از بودن و سرودن )
162

سلام و تسلیت

خبر رسید
خبر رسید
صفای وقت تو باد ای قلندر تجرید
سلام ‚ ای تو گذرگاه خون صاعقه ها
سلام و تسلیت روشنایی مشرق
سلام و تسلیت ابرها و دریا ها
سلام و تسلیت هر چه ساکن و جاری
سلام و تسلیت
اما نه
تهنیت آری
تو پاکبازترین عاشقی
درین آفاق
چه جای آن که
درین راه
تسلیت شنوی
قماربازی عاشق
که باخت هر چه که داشت
و جز هوای قماری دگر
نماندش هیچ
بزرگوارا
اینکگ بهار جان و جماد
شقایقان پریشیده در سموم تو را
هزار باغ
و هزاران هزار بیشه کند
چه بیشه های برومند سرخ رویان روی
که روزگار نیارد ستردش از آفاق
اگرچه طوفان
صدها هزار صاعقه را
پی درودن این سرخ بیشه
تیشه کند