شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
پاسخ
مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث( زمستان )
165

پاسخ

چه می کنی؟ چه می کنی؟
درین پلید دخمه ها
سیاه ها، کبودها
بخارها و دودها؟
ببین چه تیشه می زنی
به ریشهٔ جوانیت
به عمر و زندگانیت
به هستیت، جوانیت
تبه شدی و مردنی
به گورکن سپردنی
چه می کنی؟ چه می کنی؟
چه می کنم؟ بیا ببین
که چون یلان تهمتن
چه سان نبرد می کنم
اجاق این شراره را
که سوزد و گدازدم
چو آتش وجود خود
خموش و سرد می کنم
که بود و کیست دشمنم؟
یگانه دشمن جهان
هم آشکار، هم نهان
همان روان بی امان
زمان، زمان، زمان، زمان
سپاه بیکران او
دقیقه ها و لحظه ها
غروب و بامدادها
گذشته ها و یادها
رفیق ها و خویش ها
خراش ها و ریش ها
سراب نوش و نیش ها
فریب شاید و اگر
چو کاش های کیش ها
بسا خسا به جای گل
بسا پسا چو پیش ها
دروغ های دست ها
چو لاف های مست ها
به چشم ها، غبارها
به کارها، شکستها
نویدها، درودها
نبودها و بودها
سپاه پهلوان من
به دخمه ها و دام ها
پیاله ها و جام ها
نگاه ها، سکوت ها
جویدن بروتها
شراب ها و دودها
سیاه ها، کبودها
بیا ببین، بیا ببین
چه سان نبرد می کنم
شکفته های سبز را
چگونه زرد می کنم