شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
روشنی
مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث( زمستان )
142

روشنی

ای شده چون سنگ سیاهی صبور
پیش دروغ همه لبخندها
بسته چو تاریکی جاویدگر
خانه به روی همه سوگندها
من ز تو باور نکنم، این تویی؟
دوش چه دیدی، چه شنیدی، به خواب؟
بر تو، دلا! فرخ و فرخنده باد
دولت این لرزش و این اضطراب
زنده تر از این تپش گرم تو
عشق ندیده ست و نبیند دگر
پاک تر از آه تو پروانه ای
بر گل یادی ننشیند دگر