شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۴۸۵
خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی( غزلیات )
73

غزل شمارهٔ ۴۸۵

مسیح وقتی ازین خسته دم دریغ مدار
ز پا در آمدم از من قدم دریغ مدار
ورم قدم بعیادت نمینهی باری
تفقدی بزبان قلم دریغ مدار
بساز با من دم بسته و کلید نجات
از این مقید دام ندم دریغ مدار
اگر دریغ نداری نظر ز خسته دلان
ازین شکستهٔ دلخسته هم دریغ مدار
به عزم کعبهٔ قربت چو بسته ایم احرام
ز ما سعادت وصل حرم دریغ مدار
بشادمانی ارت دست می دهد آبی
ز تشنگان بیابان غم دریغ مدار
نوای پرده سرایان بزمگاه وجود
ز ساکنان مقام عدم دریغ مدار
اگر شفا نفرستی بخستگان فراق
ز بستگان ارادت الم دریغ مدار
چو عندلیب گلستان فقر شد خواجو
ازو شمامهٔ باغ کرم دریغ مدار