117
غزل شمارهٔ ۵۲
تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست
دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
جرعه زراب است بر خاکش مریز
خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟
حلقهٔ ابریشم آنک ماه نو
لحن آن ماه بریشم زن کجاست؟
از دغا بازان نو یک جنس کو
وز حریفان کهن یک تن کجاست؟
در جهانی کو نه مرد است و نه زن
جز مخنث مرد کو یا زن کجاست؟
در شعار بندگی یاقوت وار
چون شبه آزاد دل جز من کجاست؟
سنگ دربر می دود گیتی چو آب
کاب عیشی یا دلی روشن کجاست؟
خام گفتار است خاقانی از آنک
پخته رنگی سوخته خرمن کجاست