89
غزل شمارهٔ ۲۰۷
عقل ما سلطان جان می خواندش
مجلس افروز جهان می خواندش
نسر طائر تا لب خندانش دید
طوطی شکرفشان می خواندش
تا ملاحت را به حسن آمیخته است
هر که این می بیند آن می خواندش
تا لبش را لب نخوانی زینهار
زانکه روح القدس جان می خواندش
تا خیال لعل او در چشم ماست
هرچه در کون است کان می خواندش
کوی او از اختران چشم من
هر که دیده است آسمان می خواندش
کمترین وصاف او خاقانی است
کاسمان صاحب قران می خواندش