76
شمارهٔ ۶۹
آن رخ از مه خجسته فال تراست
لب ز کوثر بی زلال تر است
زان سر زلف چون پر طاوس
مرغ جانم شکسته بال نر است
ازو کی رسد به دانه خال
که ز موری ضعیف حال تر است
سر سودائیان به خاک رهش
از سر زلف پایمال تر است
صبر در دل مرا و رحم او را
هر دو از یکدیگر محال تر است
نقش چین گرچه دلکش است کمال
نقش کلک تر پر خیال تر است