84
شمارهٔ ۶۲۹
دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش
رسید مژده که دلبر رسید حاضر باش
به خفته شب محنت برو خبر برسان
بگو که صبح سعادت دمید حاضر باش
ز خاک پاش غباری کز آن طرف برخاست
به دیده روشننی شد پدید حاضر باش
ز جام وصل از آن قطرهها که جان افزاست
به کام جان تو خواهد چکیده حاضر باش
به شهر عشق شب و روز عید باشد و سور
مباش غافل ازین سوره و عبد حاضر باش
مکن ز پیر و مرید گذشت چندین یاد
تو پیری و همه عالم مرید حاضر باش
کلید قل دل از هر دری مجری کمال
ز دیرباز نیست این کلید حاضر باش