86
شمارهٔ ۴۹۵
گل را بدور روی تو کس بر نمیکند
بلبل به بوستان سخن او نمی کند
تا دیده باز یافت خیال قدت در آب
دل جست و جوی سرو لب جو نمی کند
شیرین لبی که دید دهان چو قند تو
وصف دهان خود سر یک مو نمی کند
با عاشقان رقیب دل نازک ترا
بد می کند همیشه و نیکو نمی کند
انکار زردی رخ ما رسم بار نیست
این کار جز رقیب سیه رو نمیکند
کار طلب ز پیش بسر باختن برند
سالک چرا قبای خود از گو نمی کند
دایم حدیث روی نکو می کند کمال
اندیشه از حکایت بدگو نمی کند