شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۴۶
کمال خجندی
کمال خجندی( غزلیات )
117

شمارهٔ ۴۶

گر بری چون سر زلف این دل سودانی را
با پای بوس تو کشد این دل شیدائی را
من ازین در نروم زانکه بجانی نرسد
هیچ کاری به طلب عاشق هر جائی را
روی ننموده گرفتم که روی از بر ما
به کجا میبری این خوبی و زیبائی را
چه ورنها که کهن کرد به دفتر گل سرخ
تا بیاموخت ز رویت چمن آرائی را
خارمژگان منگر پای بنه بر سر چشم
که زیانی نرسد از مژه بینانی را
روی زاهد نکند آرزو این چشم نرم
میل خشکی نکند مردم دریائی را
در نگیرد دمت ای ناصح دانا به کمال
تا بر آتش ننهی دفتر دانائی را