شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
آشنا سوز
هوشنگ ابتهاج (سایه)
هوشنگ ابتهاج (سایه)( سراب )
163

آشنا سوز

چرا پنهان کنم؟ عشق است و پیداست
درین آشفته اندوه نگاهم
تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم
چه می خواهی ازین خاموشی سرد؟
زبان بگشا که می لرزد امیدم
نگاه بی قرارم بر لب توست
که می بخشی به شادی های نویدم
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز