شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
پاییز
هوشنگ ابتهاج (سایه)
هوشنگ ابتهاج (سایه)( غزل )
225

پاییز

شب های ملال آور پاییز است
هنگام غزل های غم انگیز است
گویی همه غم های جهان امشب
در زاری این بارش یکریز است
ای مرغ سحر ناله به دل بشکن
هنگامه ی آواز شباویز است
دورست ازین باغ خزان خورده
آن باد فرح بخش که گلبیز است
ساقی سبک آن رطل گران پیش آر
کاین عمر گران مایه سبک خیز است
خاکستر خاموش مبین ما را
باز آ که هنوز آتش ما تیز است
این دست که در گردن ما کردند
هش دار که با دشنه ی خونریز است
برخیز و بزن بر دف رسوایی
فسقی که در این پرده ی پرهیز است
سهل است که با سایه نیامیزند
ماییم و همین غم که خوش آمیز است