شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
وقتی تو نیستی...
حسین منزوی
حسین منزوی( اشعار نو )
227

وقتی تو نیستی...

وقتی تو نیستی …
شادی کلام نامفهومی ست !
و «دوستت می‌ دارم» رازی‌ ست،
که در میان حنجره‌ ام دق می‌کند
و من چگونه بی‌ تو نگیرد دلم؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا
به تو معتادند