شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۹۱
همام تبریزی
همام تبریزی( غزلیات )
124

شمارهٔ ۹۱

اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید
به حسن خویش جهان سر به سر بیاراید
جمال خود به نقاب از نظر همی پوشد
به سمع او برسانید کاین نمی باید
از آفریدن شاهد غرض همین بوده ست
که از مشاهده صاحب دلی بیاساید
به آستین و به دامان شکر کشند آنجا
که پسته را به سخن یا به خنده بگشاید
لبش به خون دلم تشنه است و من خشنود
از آن که خون منش در نظر می آید
ولی گر آب حیات است خون من به مثل
دریغ باشد کار لب بدان بیالاید