132
شمارهٔ ۶۲
دوست آن دارد و آن است که جان می بخشد
مهربانی به دل اهل دلان می بخشد
عقل و جان هر که کند پیشکش دلبر خویش
گوهر و لعل به دریا و به کان می بخشد
صفت روی دلارام کنم کار دارد
آن ملاحت که حلاوت به زبان می بخشد
آتش عشق توام داد حیاتی به از انک
آب الوند به خاک همدان می بخشد
چشم و ابروی تو را کوکه به نخجیر مرو
صید خود روح بدان تیر و کمان می بخشد